پسر قاتل چرا از مادرش کینه به دل داشت؟ | ۳ بار خودکشی کردم | قرص برنج خریدم اما بعدا متوجه شدم قلابی بود و به من انداخته بودند
تاریخ انتشار: ۱۱ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۳۷۰۴۹
به گزارش همشهری آنلاین، پس از این تماس مأموران پلیس در محل حادثه که خانهای در یکی از مناطق جنوب تهران بود، حضور یافتند و با جسد زنی که با ضربات چاقو به قتل رسیده بود، مواجه شدند. گزارش این حادثه به قاضی محمد حسین زارعی، بازپرس جنایی تهران اعلام و او به همراه تیمی از مأموران تجسس پلیس آگاهی در محل جنایت حاضر شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: امروز(روز حادثه) بعد از پایان کار زمانی که به خانه برگشتم هر چه زنگ در را زدم کسی جواب نداد. با کلیدی که داشتم وارد خانه و به محض ورود، با جسد مادرم مواجه شدم و پلیس را خبر کردم.
قاتل آشنادر ادامه بررسیها مشخص شد که در ورودی خانه سالم است و جنایت از سوی فردی آشنا رخ داده است. همچنین مشخص شد که پسر دیگر مقتول که جوانی ۱۹ساله است، مدتی قبل برای ترک اعتیاد به کمپ رفته و چند روز قبل از کمپ مرخص شده بود. تحقیق از همسایهها نشان میداد که او از وقتی که به خانه مادرش برگشته بود، بارها با او درگیری داشته است. این در حالی بود که وی پس از جنایت ناپدید شده بود و شواهد نشان میداد که قاتل کسی جز او نیست.
دستگیری در مشهددستور بازداشت پسر ۱۹ساله صادر شد و تحقیقات کارآگاهان جنایی برای دستگیری وی ادامه داشت تا اینکه پس از یک ماه ردپای او در مشهد بهدست آمد. چهارشنبه گذشته بود که رهگذران در یکی از خیابانهای مشهد با پیکر نیمهجان پسری جوان مواجه شدند که بیحال روی زمین افتاده و به سختی نفس میکشید. آنها با اورژانس تماس گرفتند و پسر جوان به بیمارستان انتقال یافت. او بهدلیل مسمومیت ناشی از مصرف بیش از حد دارو به کما رفت اما با تلاش پزشکان به زندگی برگشت اما هنوز هویت وی مشخص نبود. با این حال مدارک شناسایی وی که در جیبش بود، هویت او را فاش کرد و مشخص شد که وی همان قاتلی است که به اتهام قتل مادرش در تهران تحت تعقیب پلیس قرار دارد. در این شرایط بود که مأموران اداره دهم پلیس آگاهی پایتخت راهی مشهد شدند و متهم را پس از بهبودی بازداشت و به تهران انتقال دادند.
او دیروز به دادسرای جنایی تهران منتقل شد و وقتی پیش روی قاضی محمد حسین زارعی، بازپرس شعبه اول قرار گرفت، به قتل مادرش اقرار کرد و مدعی شد که پس از ارتکاب جنایت، بهدلیل عذاب وجدان قصد داشته به زندگیاش پایان دهد اما زنده مانده است. متهم به دستور بازپرس جنایی برای انجام تحقیقات بیشتر در اختیار کارآگاهان اداره دهم آگاهی تهران قرار گرفته است.
نمیخواهم زنده بمانم
متهم به مخدر گل اعتیاد دارد و میگوید که پس از جدایی والدینش از مادرش کینه به دل گرفته و روز حادثه آنقدر عصبانی شده که نتوانسته خشمش را کنترل کند و دست به این جنایت هولناک زده است. گفتوگو با او را بخوانید.
چرا از مادرت کینه به دل داشتی؟آتش این کینه از دوران کودکی روشن شد، زمانی که ۶ساله بودم. در آن زمان پدر و مادرم از یکدیگر جدا شدند. قبل از آن مدام با هم درگیری داشتند و از وقتی یادم است، خاطرهای جز دعوای آنها ندارم. بعد از طلاق، حضانت من به پدرم و حضانت برادر بزرگترم به مادرم سپرده شد. بعد از آن زندگی سخت من شروع شد. به همینخاطر از مادرم کینه به دل گرفتم. چون او را مسبب جدایی و روزهای سختم میدانستم.
چرا زندگیات سخت بود؟ مگر با پدرت زندگی نمیکردی؟بعد از طلاق، پدرم افتاد در کارهای خلاف. مادرم هم شرایط خوبی نداشت و ناچار بود در خانههای مردم کار کند تا خرج زندگیاش تامین شود. مادرم نمیخواست با پدرم زندگی کند و احساس میکردم اگر اصرار او برای جدایی نبود هرگز عاقبت پدرم، خودش و من که به دام اعتیاد گرفتار شده بودم، این نمیشد. چند ماه قبل پدرم بهخاطر خلافی که مرتکب شده بود به زندان افتاد و مادرم نیز مرا نزد خودش برد. ۴سالی میشد که معتاد به حشیش، شیشه و گل شده بودم و بیشتر گل مصرف میکردم. مادرم مرا به کمپ برد و به تازگی از کمپ مرخص شده بودم. در مدتی که پیش مادرم بودم، گذشتهام بیشتر اذیتم میکرد. اینکه چرا من این همه سال از محبت او محروم بودم و چطور خیلی از شبها تا صبح گریه میکردم و حسرت میکشیدم. همینها باعث میشد که عصبانیتم بیشتر شود.
روز حادثه چه اتفاقی افتاد؟برادرم در خانه نبود. مادرم سرگرم تماشای تلویزیون بود و حال من خیلی بد بود. افسرده و عصبانی بودم. آنقدر عصبانی که نفهمیدم چه شد که با چاقو به سمت مادرم حمله کردم و جانش را گرفتم. بعد از آن عذاب وجدان داشت خفهام میکرد. تصمیم گرفتم به زندگی خودم نیز پایان بدهم. به همین دلیل با چاقو ضربهای به گردنم زدم اما ضربه آنقدر عمیق و کاری نبود. از خانه بیرون رفتم. خودم زخمم را درمان کردم و برای اینکه عفونت نکند آنتیبیوتیک مصرف کردم. با این حال میخواستم از شر خودم خلاص شوم. از فردی قرص برنج خریدم و آن را خوردم. اما فروشنده، قرصهای گیاهی به جای قرص برنج به من انداخته و این بار هم زنده ماندم.
چه شد که سر از مشهد در آوردی؟نمیدانم. اصلا در حال خودم نبودم. ۲روز در تهران سرگردان میچرخیدم و بعد سوار اتوبوس شدم و رفتم مشهد. در آنجا تعدادی قرص خریدم تا به زندگیام پایان بدهم اما باز هم زنده ماندم و مردم در خیابان به دادم رسیدند. انگار قرار نبود بمیرم، قرار است زنده باشم و تا آخر عمرم با این عذاب وجدان زندگی کنم.
منبع: روزنامه ایران
کد خبر 731699 برچسبها آسیب اجتماعی قتل - قاتل حوادث ایرانمنبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: آسیب اجتماعی قتل قاتل حوادث ایران کینه به دل
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۳۷۰۴۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
بخشش عجیب در خوزستان؛ مقتول، قاتلش را بخشید
به گزارش تابناک به نقل از ایسنا، یکی از روزهای خردادماه سال ۹۶ به پلیس اهواز خبر رسید که زنی که به تنهایی زندگی میکرد در خانه اش در منطقه چهارراه آبادان به قتل رسیده است. این خبر را نزدیکان این زن به پلیس خبر داده بودند. آنها بعد از آنکه او به تماسهایشان جواب نداده بود نگران شده و به خانه اش رفته و در آنجا با پیکر بیجانش روبهرو شده بودند. بر بدن مقتول چندین جای بریدگی با جسم برنده و نوک تیز به چشم میخورد.
همچنین فرزندان مقتول با بررسی وضعیت او پی بردند که طلا و جواهراتی که او همیشه استفاده میکرده نیز سرقت شده است. از سویی بررسیها نشان میداد که عامل جنایت آیفون خانه را نیز احتمالا با این تصور که تصاویر او را ضبط کرده سرقت کرده است. در همین حال متخصصان پزشکی قانونی بعد از معاینه اولیه جسد اعلام کردند که به احتمال زیاد یک روز از قتل میگذرد. در این شرایط بود که پیکر مقتول به پزشکی قانونی منتقل شده و تحقیقات برای رازگشایی از این جنایت آغاز شد.
برق طلا
آنطور که نزدیکان مقتول میگفتند از مدتها قبل یک نظافتچی برای تمیز کردن خانه مقتول به آنجا میرفت و روز قبل پسر نظافتچی به جای او به خانه زن تنها رفته بود. این زن آن روز در تماس با دخترش گفته بود که پسر نظافتچی که حدود ۱۸ سال داشت طوری رفتار کرده که او ترسیده است. همین اطلاعات باعث شد که نام پسر ۱۸ ساله بعنوان اولین مظنون مطرح و ساعتی بعد به اتهام قتل دستگیر شود.
متهم در همان بازجوییهای مقدماتی به قتل اعتراف کرد و گفت با انگیزه سرقت جواهرات زن تنها او را به قتل رسانده است. متهم در اعترافاتش گفت: پدرم سالها برای نظافت به آنجا میرفت. آن روز، چون کارش زیاد بود از من خواست به آنجا بروم. هنگام ورود نگاهم به جواهرات زن افتاد و وسوسه شدم. چند دقیقهای کار کردم، اما ناگهان به سوی او رفتم و بعد از قتل جواهراتش را سرقت واز آنجا فرار کردم. بعد جواهرات را به یک طلافروشی بردم تا بفروشم، اما طلافروش فاکتور خواست و فقط به من ۳ میلیون تومان داد و قرار شد بقیه پول را بعد از بردن فاکتور بدهد.
حکم قصاص
متهم به قتل در ادامه با شکایت فرزندان مقتول بعنوان اولیای دم در دادگاه کیفری یک استان خوزستان محاکمه و به قصاص محکوم شد. از آنجا که همه شواهد و مدارک در این پرونده علیه متهم بود حکم قصاص در دیوانعالی کشور نیز تایید و مقرر شد این حکم بعد از پرداخت تفاضل دیه از سوی اولیای دم، اجرا شود. بر اساس قانون زمانی که قاتل مرد و مقتول زن باشد برای اجرای حکم اولیای دم باید نیمی از دیه قاتل را به او بپردازند.
شمارش معکوس برای قصاص
با قطعی شدن حکم، همه چیز برای قصاص قاتل آماده شده بود. چند روز قبل تنها پسر مقتول برای پرداخت تفاضل دیه به دادسرا رفته بود. او قصد داشت هرطور که شده قاتل مادرش را قصاص کند و اصلا به بخشیدن او فکر نمیکرد. در دادسرا، اما اتفاقی افتاد که ناگهان ورق برگشت. او با زنی به نام مریم کارگر دستجردی که در پروندههای قتل زیادی پادرمیانی کرده و باعث سلح و سازش شده روبهرو شد. این فعال اجتماعی در حال تلاش برای صلح و سازش در پرونده دیگری بود و پسر مقتول وقتی او را دید تحت تاثیر حرفهایش قرار گرفت و ناگهان از تصمیمی که گرفته بود منصرف شد. او دادسرا را ترک کرد و چند روز بعد دوباره برگشت و این بار گفت قصد دارد قاتل را ببخشد.
چرا قاتل مادر را بخشیدم
میلاد سوزنچی، فرزند مقتول درباره این تصمیم به همشهری میگوید: در این مدت برای تصمیم گیری خیلی فکر کردم، اما به نتیجهای نرسیدم. چند روز قبل بر سر مزار مادرم رفته بودم. از او خواستم نشانهای به من نشان دهد تا بهتر تصمیم بگیرم و از فشاری که تحمل میکنم نجات پیدا کنم. روزی که به دادسرا رفتم تا کار را تمام کنم با دیدن خانم دستجردی آن نشانه را حس کردم. وقتی او با من صحبت کرد آرام شدم و همان موقع تصمیم گرفتم که قاتل مادرم را برای رضای خدا ببخشم. در حقیقت مادرم خودش با نشانهای که نشانم داد خواست تا قاتلش را ببخشم. من هم کاری را کردم که او خواسته بود. حالا از تصمیمی که گرفتهام راضی هستم و احساس آرامش میکنم.